بازسازی منطقه سرپل ذهاب، ستاد (7 مهر ۱۳۶۱ ـ ۱۳۶۷ شهر همدان).
ستاد بازسازی منطقۀ سرپل ذهاب در استان همدان* در دوران دفاع مقدس برای بازسازی منطقۀ شهری و روستایی سرپل ذهاب استان کرمانشاه بعد از عقبنشینی عراق ایجاد شد.
با آغاز رسمی جنگ تحمیلی عراق علیه ایران در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹، غرب کشور از جمله منطقۀ عمومی سرپل ذهاب و قصر شیرین جزو اولین مناطقی بودند که توسط ارتش رژیم بعث اشغال شدند. مردم این نواحی آوارۀ کوه و دشت شده و عدهای هم اسیر و یا مجروح شدند و به شهادت رسیدند. با عملیات الی بیتالمقدس و آزادی خرمشهر در خرداد ۱۳۶۱، رژیم بعثی عراق به دلیل ناتوانی نظامی، عمق بخشیدن به خطوط دفاعی خود و تظاهر به صلحطلبی، قسمتهایی از مناطق غرب کشور از جمله منطقۀ عمومی سرپل ذهاب و قصر شیرین را تخلیه کرد.
عراقیها ﻗﺒﻞ از ﻋﻘﺐﻧﺸﯿﻨﯽ از ﻗﺼﺮ ﺷﯿﺮﯾﻦ ﺳﻌﯽ ﮐﺮدﻧﺪ ﺑﺎ وﯾﺮان ﮐﺮدن پلهای ارﺗﺒﺎﻃﯽ و اﻣﮑﺎﻧﺎت شهر، ﺳﯿﺎﺳﺖ زﻣﯿﻦ ﺳﻮﺧﺘﻪ را اﺟﺮا کنند؛ ﺑﺎ اﯾﻦ اﻗﺪاﻣﺎت ﺳﻌﯽ داﺷﺘﻨﺪ ﻣﺎﻧﻊ از اﺳﺘﻔﺎدۀ ﻧﯿﺮوﻫﺎی اﯾﺮاﻧﯽ از اﻣﮑﺎﻧﺎت اﯾﻦ ﺷﻬﺮ ﺷﻮﻧﺪ. وﯾﺮاﻧﯽها ﺑﻪ ﺣﺪی ﮔﺴﺘﺮده ﺑﻮد ﮐﻪ ﺷﻮرای ﻋﺎﻟﯽ دﻓﺎع ﺑﻪ رﯾﺎﺳﺖ حجةالاسلام والمسلمین ﺳﯿﺪ ﻋﻠﯽ ﺧﺎﻣﻨﻪای، رئیسجمهور وﻗﺖ، هاشمی رﻓﺴﻨﺠﺎﻧﯽ(1313 ـ ۱۳۹۵ ش) رﺋﯿﺲ ﻣﺠﻠﺲ و عدهای دیگر ﺗﺸﮑﯿﻞ ﺟﻠﺴﻪ دادند. در اﯾﻦ ﻧﺸﺴﺖ ﺑﺎ ﻣﻘﺎﯾﺴۀ ﻋﮑﺲﻫﺎی اﯾﻦ ﺷﻬﺮ ﻗﺒﻞ از اﺷﻐﺎل و ﺑﻌﺪ از عقبنشینی عراقیها ﻣﺸﺨﺺ ﺷﺪ ﮐﻪ ﻫﯿﭻ آﺑﺎدی و ﺳﺎﺧﺘﻤﺎﻧﯽ ﺑﺎﻗﯽ ﻧﻤﺎﻧﺪه و نود درﺻﺪ ﺷﻬﺮ وﯾﺮان ﺷﺪه اﺳﺖ (روزنامۀ جمهوری اسلامی ایران، سند ۴، شم ۸۸۸، ص ۲۶). ﭘﺲ از اﯾﻦ ﺟﻠﺴﻪ، ﺳﺘﺎد ﺗﺒﻠﯿﻐﺎت ﺟﻨﮓ از ﺧﺒﺮنگاران ﺷﺎﻣﻞ فیلمبرداران خارجی، بینالمللی، و ﺟﻬﺎن اﺳﻼم و ﻋﺮب دﻋﻮت ﮐﺮد ﺗﺎ از وﯾﺮانیهای قصر شیرین، شهرکها و مناطق مرزی ﺑﺎزدﯾﺪ ﮐﻨﻨﺪ (همان، شم ۸۹۳، ص ۱۱). در این شهر مناطقی به چشم میخورد که به دست نیروهای ﻋﺮاﻗﯽ؛ ﺗﻠّﯽ از ﺧﺎک ﺑﻮد.
از ﺳﻮی دﯾﮕﺮ، ﻓﺮﻣﺎﻧﺪه ﻋﻤﻠﯿﺎت ﺳﺮﭘﻞ ذﻫﺎب و ﻧﻤﺎﯾﻨﺪۀ مردم قصر شیرین، گیلانغرب و سرپل در ﻣﺠﻠﺲ ﺷﻮرای اﺳﻼﻣﯽ از ﺧﺒﺮﻧﮕﺎران ﺧﻮاﺳﺘﻨﺪ ﻣﺸﺎﻫﺪات ﺧﻮد را ﻣﻨﻌﮑﺲ ﮐﺮده ﺗﺎ ﻣﺮدم دﻧﯿﺎ ﻗﻀﺎوت ﮐﻨﻨﺪ ﭼﻪ ﮐﺴﯽ ﺣﻖﮔﻮ است و ﭼﻪ ﮐﺴﯽ در ﻣﻘﺎم ﻣﺘﺠﺎوز اﺳﺖ (همان، شم ۸۹۷، ص ۳).
بعد از عقبنشینی عراق از منطقۀ عمومی سرپل و قصر شیرین در ۷ تیر ۱۳۶۱ یکی از مسائلی که مطرح شد، بازسازی مناطق تخلیه شده بود؛ از جمله منطقۀ سرپل ذهاب که عراقیها به شدت تخریب کرده بودند. سکنۀ روستاها و شهر، منازل خود را ترک کرده و در مناطق امن به سر میبردند. پس از رایزنیهای متعدد، در نهایت استان همدان، استان معین انتخاب شده و مسئول بازسازی شهر سرپل ذهاب و روستاهای آن گردید؛ چرا که نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی همدان* از همان روزهای اول پدافند، در منطقه حضور داشتند.
فرهاد خادمی، مسئول کارگاه شن و ماسۀ بنیاد مسکن انقلاب اسلامی همدان* در سرپل ذهاب در مورد وضعیت شهر سرپل ذهاب میگوید: «... وقتی که ما وارد سرپل ذهاب شدیم، شهر خراب شده بود و مردمی هم در آنجا ساکن نبودند» (خادمی).
با توجه وضعیتی که شهر سرپل ذهاب داشت و موقعیت پیش آمده از عقبنشینی عراق، قرار شد این منطقه بازسازی شود. این مهم به استان همدان واگذار گردید، اما قبل از تشکیل ستاد یا تشکیلاتی برای بازسازی، مسئولان استان همدان از جمله امامجمعۀ وقت، آیتالله نوری همدانی به اتفاق چند نفر از مسئولان محلی استان با دوازده کامیون شامل کمکهای اهدایی مردم برای جبههها، از منطقه بازدید کردند تا خسارات وارده ارزیابی شود (روزنامۀ کیهان، شم ۱۱۶۴۵، ص ۸).
پس از این بازدید و حضور دیگر مسئولان استان در منطقه، برای برآورد خسارات و تهیۀ امکانات لازم، در ۴ مهر ۱۳۶۱ ستادی به نام ستاد بازسازی شهر سرپل ذهاب و روستاهای آن تشکیل شد. این ستاد، فعالیت خود را با استقرار در فرمانداری* و با همکاری دفتر امامجمعه، استانداری و جهاد سازندگی همدان* در همدان آغاز کرد. ستاد با صدور اطلاعیهای ضمن اعلام موجودیت خود، از نیروهای متخصص و داوطلبان در امر بازسازی سرپل ذهاب، دعوت کرد تا برای ثبتنام به دفتر موقت ستاد در مسجد جامع همدان* مراجعه نمایند (روزنامۀ جمهوری اسلامی، شم ۹۶۴، ص ۴).
پس از این اعلام موجودیت، شمارهحسابی در همدان و دیگر شهرستانهای استان برای واریز کمکهای نقدی مردم در نظر گرفته شد. همچنین ستاد بازسازی شهر سرپل ذهاب، آمادگی خود را برای ثبتنام از نیروهای داوطلب در ۲۷ مسجد در شهر همدان اعلام کرد. در همین زمان برای اولین بار کمکهای مردمی در خصوص امر بازسازی منطقۀ جنگزدۀ سرپل ذهاب جمعآوری شد (کارنامۀ ستاد بازسازی، ج ۱).
محمدصادق چیتسازیان، مسئول بازسازی شهر سرپل ذهاب، دربارۀ شکلگیری ستاد میگوید: «ما از ۷ مهر ۱۳۶۱ که وارد جریان شدیم اعضای ستاد عبارت بود از سید محمدصالح مدرسهای استاندار وقت، آیتالله نوریهمدانی امامجمعۀ همدان، جهاد سازندگی، بنیاد مسکن و کسانی که در خود منطقۀ بازسازی و نوسازی وجود داشتند. ما مدیر اجرایی بودیم که بعداً مرتضی قهرمانی آمدند. بدین ترتیب ستاد اصلی را تشکیل دادیم... ستاد پشتیبانی بازسازی سرپل ذهاب هم با مسئولیت آقای جوکار در همدان شکل گرفت و من به عنوان مسئول اجرایی بازسازی و نوسازی شهر سرپل ذهاب، مسئولیت گرفتم و به اتفاق چند نفر از آنها در تاریخ ۷ مهر ۱۳۶۱ به سرپل ذهاب رفتیم» (چیتسازیان).
برای تسریع در امر بازسازی منطقۀ سرپل ذهاب که به استان همدان واگذار شده بود، یک نوع تقسیم کار بین ادارات متولی انجام شد؛ به نحوی که بنیاد مسکن مسئول بازسازی خانههای روستایی شد و جهاد سازندگی مسئول بازسازی اماکن عمومی روستاها (امثال مساجد، حمام و مدرسه). بازسازی شهر را استانداری همدان به عهده گرفت و از طرف استانداری مسئولیت شهر را به محمدصادق چیتسازان محول کردند. البته مشکلات شهر در بخشهایی که در تیررس دشمن بود از بقیۀ جاها بیشتر بود (همو). فرهاد خادمی در تأیید این تقسیمبندی میگوید: «...بازسازی شهر به سازمان مسکن و شهرسازی سپرده شد و بازسازی روستاهای سرپل ذهاب به بنیاد مسکن انقلاب اسلامی استان همدان که استان معین بود، واگذار گردید» (خادمی).
بدین ترتیب با تقسیم کار، عملیات بازسازی منطقه شروع شد؛ اما قبل از ورود همدان به این عرصه به عنوان متولی اصلی، گروههایی از استانهای آذربایجان، خراسان و ایلام (شهرستان دهلران) با نظارت استانداری کرمانشاه در منطقه مشغول فعالیت بودند. ولی بعد از اینکه استان همدان متولی شد، کار به مسئولان این استان واگذار گردید. محمدصادق چیتسازیان در خصوص کنترل شهر میگوید: «بعد از رفتن تبریزیها، ما شهر را تحویل گرفتیم و یک ستاد شهری برای کنترل شهر تشکیل دادیم که برای این هدف، بسیجیهای همدان را در شهر مستقر کردیم؛ چرا که وسایل مردم در منازلشان باقی مانده بود و ما باید امانتداری میکردیم تا افراد غریبه وارد شهر نشود» (چیتسازیان). با در اختیار گرفتن و کنترل شهر، مقدمات بازسازی فراهم گردید با نقشهبرداری و تشکیل پرونده و شناسایی مالکین حرکت اول آغاز شد البته در این زمینه از تجربیات گروهای قبلی نیز استفاده شد؛ «...آقایانی که از تبریز آمده بودند از خانههایی که توسط دشمن تخریب شده بود، عکسبرداری و برای آنان پرونده تشکیل داده و تمام شهر را طبقهبندی کرده بودند و همین اقدام کمی از مشکلات ما را حل میکرد؛ چرا که این پروندهها تحویل ما شد» (همو).
این ستاد، با مشخص کردن محدودۀ بنا و خانة اهالی شهر کار را آغاز کرد (خادمی). مسئولان نیز در این مرحله همپای کارگران و دیگر افراد مستقیماً درگیر کار شدند و صادقانه فعالیت کردند؛ بدون توجه به خطرات حملات توپخانهای و هوایی دشمن که محدود به زمان و مکان مشخص نبود (همو).
فرهاد خادمی درباره بازسازی سرپل ذهاب روایت میکند که «در منطقه بازسازی که بنده در کارگاه شن و ماسه فعالیت میکردم؛ بحث این نبود که کی مسئول است و پشت میز بنشیند و دستور بدهد، بلکه همه باید بسیجیوار کار میکردند، خودمان ماشین سیمان را خالی میکردیم در حالی که امکانات ما بسیار کم بود» (همو).
کار بازسازی در مناطق روستایی و شهری که ابتدا با کارگران و نیروهای داوطلب استان همدان آغاز شد با حضور نیروهای بومی شتاب بیشتری گرفت و از بسیاری هزینهها از جمله ایاب و ذهاب و... کاسته شد و بسیاری از مردم با دریافت مزد به خانه و شهر خود بازگشتند (قهرمانی).
در واقع، حضور و نظارت مردم در امر بازسازی، ارتقای کیفیت کار و رضایتمندی اهالی را به دنبال داشت (خادمی). علاوه بر مشارکت مردم شهر سرپل ذهاب در امر بازسازی، روستاییان نیز با مراجعت به روستاهای خود فعالانه در امر بازسازی و آباد کردن روستا نقش چشمگیری داشتند. آباد کردن ۷۸ روستا که دارای ۳۸۰۰ خانوار بود به بنیاد مسکن انقلاب اسلامی استان همدان واگذار شده بود (همو).
فعالیتهای بنیاد مسکن انقلاب اسلامی در تهیۀ مصالح با ایجاد کارگاه شن و ماسه و همچنین ساختوساز منازل تا اندازهای موفق بود و بسیاری از اهالی به روستاها برگشتند و در بازسازی منازل خود شرکت داشتند (همو).
در امر بازسازی و نوسازی علاوه بر استفاده از نیروهای بومی و نیروهای استان همدان در قالب داوطلب و کارگران روزمزد، ستاد برای اینکه بتواند از هزینهها بکاهد و جلوی ضرر را بگیرد در اواخر ۱۳۶۱ ش، به یک اقدام جالب دست زد؛ آن هم بهرهگیری از زندانیان عادی استانهای همدان، خرمآباد و تهران بر اساس تخصص بود که با تشویق و تقدیر آیتالله موسویاردبیلی، رئیس قوه قضائیه وقت همراه بود. ایشان عقیده داشت: «بهترین کار را کردهاید. با این کار حداقل جلوی ضرر مادی را خواهید گرفت» (قهرمانی).
از دیگر مسائلی که در امر بازسازی از اهمیت بسزایی برخوردار بود، تهیه و نوع مصالح ساختمانی بود که مشکلات فراوانی داشت. برای رفع آن سعی بر آن شد که بافت اصلی شهر و نوع مصالحی که قبلاً به کار برده شده است، رعایت شود. مصالح بیشتر بناها از چوب بود مگر ساختمانهایی که در خیابانهای اصلی واقع بودند. «... ما مصالح را از کرمانشاه، همدان و منطقه تهیه میکردیم و یک بخش از کار ما این بود که خانهها را به شکل بومی خودشان بسازیم؛ یعنی اگر از تیرآهن بود با تیرآهن بسازیم و اگر با تیر چوبی سقف زده بودند ما نیز با تیر چوبی کار میکردیم. ولی استفاده از تیرآهن کم اتفاق میافتاد مگر خانههایی که در مسیر اصلی و دو یا سهطبقهای بودند با تیرآهن میساختیم» (چیتسازیان).
مرتضی قهرمانی در تکمیل این مطالب میگوید: «... ما گچ را از لرستان و چوب را از همدان تهیه میکردیم و یک مدتی هم شن را از خود منطقه در یک رودخانه برداشت میکردیم؛ چون زیر دید دشمن بود. پس از مدتی آن را تعطیل کردیم و از طاق بستان کرمانشاه ماسه و شن میآوردیم... . البته چوبهایی که از همدان تهیه میشد، یا خریداری میکردیم، یا مردم به صورت اهدایی میدادند که ما آنها را در انبار مصالح که داشتیم در کنار آجر، سیمان، گچ، تیرآهن و دیگر لوازم ساختمانی نگهداری میکردیم و زمانی که ساختمانها را تکمیل میشد، تحویل میدادیم» (قهرمانی).
موضوع مصالح ساختمانی از نظر نوع و روش تهیه در روستاها که مسئولیت آن با بنیاد مسکن استان همدان بود، شکل دیگری داشت؛ چرا که مصالح این ساختمانها همه از چوب، سنگ و مصالح موجود بود و علاوه بر تهیۀ این مصالح از استان همدان و کرمانشاه و کمکهای مردمی، سعی میشد که از مواد و دیگر لوازم به جا مانده از سنگرهای عراقی در بازسازی استفاده شود. فرهاد خادمی که بازسازی و نوسازی مناطق روستایی را در دستور کار خود داشت، در این باره میگوید: «... چون در منطقه سنگهای خوبی بود و ارزان تمام میشد، ما دیوارچینی را با سنگ شروع میکردیم و سیمان را از کارخانه میخریدیم و در مکانی متعلق به شرکت زارعی که کمتر آسیب دیده بود، انبار میکردیم. شن و ماسه را از کامیاران میآوردیم که بسیار طولانی و خطرناک بود به همین دلیل، یک کارگاه شن و ماسه بین بزمیرآباد و سرپل ذهاب در کنار رودخانۀ دلشیر زدیم و مشکل را حل کردیم. تمام سقفها و در و پنجرهها را با چوبهایی میزدیم که از منطقه و همدان تهیه میشد؛ اما قسمت عظیمی از مواد و مصالح را از سنگرهای عراقی که بعد از عقبنشینی آنها، تخلیه شده بود، به دست میآوردیم. ...در جاهایی مثل بمو و خانلیلی که عراق از تیرآهن ۱۸ برای سنگرسازی استفاده کرده بود ما تا میتوانستیم آنها را جمعآوری میکردیم. از سیمخاردار باقی ماندۀ آنها به عنوان حصار برای دور کارگاه استفاده میشد. از سوی دیگر در کنار سنگرها از این الوارهای روسی که خیلی محکم و مقاوم بود، ریخته بودند که ما آنها را جمعآوری کرده و برای سقف میزدیم و همچنین برای در و پنجره از آنها استفاده میکردیم. بدین ترتیب ما انباری از چوب و آهن در ستاد جمع کرده بودیم» (خادمی).
جمعآوری مصالح ساختمانی از سنگرهای عراقی با موانع و مشکلاتی همراه بود و هوشیاری و مهارت خاصی میطلبید؛ چرا که در این سنگرها و اطراف آنها مینگذاری شده و یا تلههای انفجاری کار گذاشته بودند. در این مرحله، اعضای ستاد و کارگران برای در امان ماندن از این مواد منفجره، از نیروهای سپاه و ارتش برای خنثیسازی آنها کمک میگرفتند. این همکاری نیروهای نظامی با ستاد بازسازی در منطقه، گسترده و صمیمانه صورت میگرفت و تابع مقررات اداری و نظامی نبود: «...رابطۀ ما با سپاه و ارتش خیلی خوب بود؛ آنها ما را از خودشان میدانستند و هر نوع همکاری را با هم داشتیم. یک شب عراق، کانال شهید شیرودی را زد که ما با تانکرهای پر از آب از سرپل ذهاب حرکت کردیم و به کمک آنها رفتیم. در آنجا با سپاه ارتش یک هماهنگی خوبی داشتیم... . نیروهای بسیج و سپاه همدان که در سرپل ذهاب مستقر بودند، موقع برگشتن به همدان، ماشین ما را میشناختند و هر سری تعدادی را همراه ماشین پاترول خودمان به همدان میآوردیم و برگشت هم همینطور» (قهرمانی).
فرهاد خادمی در تأیید این هماهنگی و همکاری و کمک این نیروها در امر بازسازی و نوسازی میگوید: «یک بار ما برای جمعآوری مصالح ساختمانی از سنگرهای عراقی به بمو رفتیم که موقع برگشتن باران به شدت شروع به باریدن کرد؛ به طوری که وقتی میخواستیم با کامیونهای پر از بار از رودخانه عبور کنیم، دچار مشکل شدیم تا اینکه خودم با تویوتا در حالی که تا کمر ماشین آب میآمد از رودخانه گذشتم و به سراغ حاجآقا طهماسبی، از بچههای سپاه رفتیم. [به آنها] گفتم: رفتیم که غنیمت بیاوریم، اما گرفتار شده و نمیتوانیم از رودخانه عبور کنیم؛ در حالی که کمپرسیها پر از آهن، چوب و دیگر مصالح بود. بچهها با کمک ماشینهای پر که از عراق غنیمت گرفته بودند، کمپرسیها را بوکسل کردند و به این طرف رودخانه آوردند» (خادمی).
این همکاری، محدود به نیروهای سپاه و ارتش نمیشد، بلکه نیروهای ژاندارمری مستقر در منطقه نیز با ستاد همکاری داشتند؛ از جمله میتوان به جناب سروان حسنی از بچههای کرمانشاه و فرماندة جوان یکی از گردانهای لشکر ۸۱ و سرگرد شوشتری از بچههای اصفهان اشاره کرد (همان).
مشکلات و معضلات اعضای ستاد بازسازی و کارگران مشغول به فعالیت در این منطقه محدود به میادین مین و حوادث طبیعی نبود، بلکه آتش توپخانه و بمباران هواپیمای عراق در منطقه یک معضل همیشگی محسوب میشد؛ طوری که هواپیماهای دشمن بسیاری از مناطقی که به دست جهاد سازندگی، بنیاد مسکن انقلاب اسلامی و یا سازمان مسکن و شهرسازی آباد شده بود، دوباره تخریب میکردند. در نتیجه، بسیاری از نیروها مجروح شده یا به شهادت میرسیدند. فرهاد خادمی در این زمینه میگوید: «...ما روستای سراب گرم اولیا را کاملاً ساختیم و آمادۀ واگذاری به مردم بود. قرار شد که در حضور استاندار و رئیس بنیاد مسکن استان کرمانشاه و رئیس بنیاد مسکن استان همدان [مهندس بداغی] و امامجمعه و تعدادی از مسئولان کلید حدود چهل باب منزل تحویل داده شود؛ اما دقیقاً بعدازظهر روز قبل، بمباران شد و همه چیز ویران گردید؛ چون منطقه فاقد سیستم دفاعی در برابر هواپیماهای عراق بود، به طوری که عراق اعلام کرده بود سرپل ذهاب منطقۀ آموزشی برای ماست...» (همان).
علاوه بر تخریب منازل ساخته شده، حملات هوایی و توپخانههای عراق باعث مجروح و به شهادت رسیدن نیروها نیز میشد، در گزارشی که از منطقه به استانداری همدان در این خصوص داده شد، آمده است: «... طبق اطلاع تلفنی مسئول دفتر بازسازی شهر سرپل ذهاب چیتساز؛ امروز صبح [3 بهمن ۱۳۶۱] مزدوران بعثی صهیونیستی رژیم حاکم بر عراق با کاتیوشا شهر سرپل ذهاب را مورد حمله قرار داده که در اثر آن یکی به نام علیرضا رستمی، اعزامی از اسدآباد شهید و در حدود پانزده نفر از کارگران بومی زخمی شدهاند که عدهای سرپایی معالجه و عدهای در بیمارستان بستری هستند» (کارنامۀ ستاد بازسازی، ج ۱، سرپل ذهاب).
مرتضی قهرمانی درباره شدت حملات عراق و ناامن بودن محیط کار و سازندگی میگوید: «... یک روز ماشینها رفته بودند که کارگران را جمعآوری و به محل کار ببرند که دو تا از ماشینها پنچر میشوند. حاج آقا چیتسازیان با ناراحتی میگوید: با همان پنچری که دارد، بروید. آنها نیز حرکت میکنند اما در بین راه ماشینها دچار مشکل جدی میشوند و نیمساعت دیرتر به محل کار میرسند که در این زمان نیمساعتی عراق شروع میکند به زدن سرپل ذهاب و اگر نیروها زودتر میرسیدند، شاید ما حدود دویست نفر مجروح و شهید میدادیم و این خواست خدا بود که نیروها صدمه نبینند» (قهرمانی).
«مسئولان کشوری به این امر واقف بودند که این مناطق زیر آتش عراق است و هر لحظه امکان بمباران و تخریب شهر و روستاهای منطقه وجود دارد، اما هدف این بود که ما در زمان جنگ نشان دهیم که توان سازندگی و ایستادگی را داریم؛ به عبارت دیگر، ما میساختیم که آنها بمباران و تخریب کنند (چیتسازیان) به طوری که رئیسجمهور وقت جمهوری اسلامی ایران اعلام کرد: هر چقدر شما تخریب کنید ما باز هم خواهیم ساخت» (خادمی).
در واقع این بازسازی هم جنبه تبلیغاتی داخلی و خارجی داشت و هم اینکه مردم را به منطقه جذب میکرد تا توان آنها را به نمایش بگذارد: «...هدف ما این بود که به دشمن ثابت کنیم که در زمان جنگ نیز قادر به بازسازی هستیم؛ گرچه آنها با ریختن آتش و بمباران تخریب میکردند، اما ما دوباره میساختیم. این آثار تبلیغاتی خوبی داشت؛ به طوری که یک گروه از سازمان ملل به اتفاق رجایی خراسانی، سفیر ایران در سازمان ملل متحد، برای بازدید به منطقه آمدند و کار هم پیشرفت خوبی داشت...» (چیتسازیان).
از دیگر مشکلات منطقۀ سرپل ذهاب که کار بازسازی و نوسازی را دچار اختلال میکرد، فعالیت گروهکها و افراد اجیر شده از سوی عراق و سازمان مجاهدین خلق ایران (منافقین) بود که باعث درگیری در منطقه و شهادت افراد میشد. مرتضی قهرمانی در این باره میگوید: «... در یکی از شبهای ماه رمضان، ما دور هم جمع شدیم و تصمیم گرفتیم که در شهر بمانیم و روزه بگیریم و تا چند کیلومتر آن طرفتر نرویم که روزهمان باطل شود. حدود ساعت ۱۰ شب بود که یک صدایی شنیده شد. متوجه شدیم که یک گروهی که موسوم به شیطانپرست بودند، به ما حمله کردند. علی چیتسازیان که در منطقه، مسئولیت نیروهای شناسایی را داشت، با شنیدن صدای تیراندازی از طریق پشتبام خانهها به کمک ما آمد که بعد از درگیری شدید، آنها فرار کردند. در مورد دیگری، یکی از سرکارگرهای ما که ملایری بود، به دست همین گروهک دزدید شده بود. دو روز او را نگه میدارند و شرط آزادی او این بود که محمدصادق چیتسازیان، بنده و شکوهی(از بچه های کرمانشاه) را به نحوی تحویل آنها بدهد. او بعد از آزادی آمد و ماجرا را برای ما تعریف کرد که در نتیجه به علت خطری که متوجهاش بود او را از منطقه خارج کردیم» (قهرمانی).
فرهاد خادمی در این خصوص نیز میگوید: «...یک روز رئیس بنیاد مسکن کرمانشاه، فرماندۀ ژاندارمری و فرماندۀ لشکر ۸۱ کرمانشاه برای افتتاح یک پاسگاه در بزمیرآباد به منطقه آمدند، موقع برگشتن، ما بدون اطلاع قبلی از آنان خواستیم که از لب خط و دشت ذهاب بروند تا از بچههای سپاه و ارتش که در این مسیر بودند، بازدید به عمل آید و از نزدیک با مشکلات آنها آشنا شوند تا در صورت امکان در رفع نیازها و مشکلات آنان بکوشند. در حالی که یک راننده از مسیری که آنها آمده بودند، میآید و گرفتار ضد انقلاب و گروهکها میشود و او را به عراق میبرند. بعد ضد انقلاب اعلام کرد، ما برای دستگیری فرماندۀ ژاندارمری و همراهان او آمده بودیم، ولی چون آنها تغییر مسیر داده بودند، افراد دیگر را اسیر کردیم» (خادمی).
در کنار فعالیت گروهکها و ضد انقلاب، افرادی از مردم منطقه بدون آشنایی با مسائل سیاسی در قبال مبلغی اجیر میشدند و علیه رزمندگان و نیروهای مردمی که برای بازسازی سرپل ذهاب تلاش میکردند، در منطقه اسلحه به دست میگرفتند: «...بچههای اطلاعات در منطقه یک نفر را گرفته بودند که علیه رزمندگان فعالیت نظامی کرده بود، وقتی که از او بازجویی کرده بودند او اعتراف میکند که به من پنجاه دینار بابت هر نفر که با لباس سپاهی و پیشانیبند بکشیم، میدهند...» (همو).
ستاد بازسازی و نوسازی علاوه بر حمایتهایی که از سوی نهادها و ادارات دولتی دریافت میکرد، از کمکهای مردمی نیز بیبهره نبود. ائمۀ جماعت و جمعه و مسئولان استان همدان در هر مناسبتی، مردم را در جریان امور قرار داده و از آنها میخواستند که با حفظ همدلی و همراهی، کمکهای خود را علاوه بر مناطق جنگی به ستاد بازسازی و سرپل ذهاب ارسال نمایند. از جمله این موارد میتوان به نشست هماهنگی در آذر ۱۳۶۱ با حضور آیتالله نوریهمدانی، امامجمعۀ همدان، اشاره کرد: «... جلسۀ هماهنگی پشتیبانی و بازسازی شهر و روستاهای سرپل ذهاب با حضور آیتالله نوریهمدانی، نمایندۀ امام و امامجمعۀ همدان، آقای صالح استاندار همدان، تنی چند از ائمۀ جماعت استان، معاونین استانداری همدان، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی همدان، گروهی از مسئولان نهادهای انقلابی استان، اعضای شوراهای جهاد سازندگی و نمایندگان روحانیت در جهاد سازندگی استان همدان، گروهی از مدیران و معاونین کل ادارات، فرمانداران و بخشداران شهرستانها و بخشهای تابعۀ استان و گروهی از اعضای نهادها و ارگانهای انقلاب اسلامی همدان در مسجد جهاد سازندگی استان برگزار شد... . در این جلسه آیتالله نوریهمدانی به ایراد سخنرانی پرداخت و در سخنانش ضمن اشاره به پیروزیهای سریع رزمندگان اسلام در جبهههای جنگ، گفت: شما که گامبهگام، مشکلات را از میان برداشتهاید حال باید با اخلاص و ایمان و یکپارچگی خود، گام دیگری بردارید و آن گام بازسازی مناطق جنگزده است. مردم همدان که بازسازی شهر و روستاهای سرپل ذهاب را به عهده گرفتهاند، این امر برای شما چیزی نیست» (روزنامه جمهوری اسلامی ایران، شم ۱۰۱۲، ص ۴). ایشان در بخش دیگری از سخنانش از مردم متعهد استان همدان خواست که بازسازی سرپل ذهاب را به عنوان یک وظیفۀ شرعی و مقدس تلقی کنند و با یکپارچگی و انسجام هر چه زودتر این امر را به پایان برسانند (همان).
علاوه بر تشکیل ستاد بازسازی در شهر همدان، در شهرستانهای نهاوند، تویسرکان و سایر شهرستانهای همدان نیز این ستاد شکل گرفت و مردم حضور پررنگی داشتند. خبرگزاری جمهوری اسلامی مرکز همدان در این خصوص نوشت: «ستاد پشتیبانی و بازسازی مناطق جنگی مستقر در بهزیستی شهرستان نهاوند از بدو تأسیس تاکنون اقدام به جمعآوری سی میلیون ریال وجه نقد و ارسال ۱۸۰ کامیون شامل انواع مواد غذایی و وسایل مورد نیاز به جبهههای نبرد حق علیه باطل کرده است. بنا بر اعلام سرپرست ستاد پشتیبانی و بازسازی شهرستان نهاوند، این ستاد کمکهای جنسی زیر را از روستاها و عشایر نهاوند جمعآوری و به منطقه ارسال گردید؛ ۲۳۰ تن آرد، ۳۷۲ رأس دام، یک دستگاه جیپ استیشن، دو کامیون دارو، ۱۹۳۱ کیلوگرم روغن، ۴۴۵۰۰ کیلو نان، ۲۳۰۰ کیلو قند و شکر، ۱۳۱۶۰ قوطی کمپوت، ۴۳۶۰ شیشه آبلیمو و شربت، ۶۳۲ عدد کلمن و جایخی، ۳۲۳ کیلو چای، ۲۱۹ کیلو خرما، ۴۲۲۰ کیلو میوه، ۱۲۵ بسته بیسکویت، ۸۰ حلب پنیر، ۳۰۰۰ شیشه مربا، ۵۳۰۰۰ عدد گونی خالی، ۲۶۰۰ دست لباس، ۲۱۶ قطعه طلاجات و غیره» (خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران مرکز همدان، بولتن شم ۸۵، ص ۵ ـ ۶).
کمکهای مردمی بجز مواد غذایی، شامل مصالح ساختمانی نیز میشد؛ «... تو روستاها علاوه بر مصالح دیگر بحث چوب برای سقف خانهها نیز مطرح بود. استان همدان در این زمینه کمکهای خوبی میکرد؛ به ویژه صالحآباد و مریانج خیلی کمکشان عالی بود» (خادمی). مرتضی قهرمانی در خصوص کمکهای مردمی و کیفیت آن میگوید: «چیزی که آنجا جالب بود، کمکهای مردمی بود که هم مواد ساختمانی و هم مواد غذایی را شامل میشد و هم پول و یا شربتهایی که در منازل به صورت دستی ساخته میشد. یکی از این کمکها از سوی خانم سالخوردهای بود که یک نامهای هم پیوست آن کرده بود: «من پیرزنی هستم غیر از این چیزی نداشتم. من را حلال کنید.» یا یک مورد دیگر از سوی خانمی بود که تخممرغهایی را داخل کیسهای بستهبندی کرده و فرستاده بود و گفته بود که ما فقط دو تا مرغ داریم که تخمهایشان را جمع کرده و برای شما فرستادم. این موارد خیلی برای ما تعجبانگیز بود و ما را تشویق به کار میکرد» (قهرمانی).
در کنار کمکهای مردمی، کارمندان ادارات نیز با اختصاص حقوق یک یا چند روز خود به امر بازسازی مناطق جنگزده، در این حرکت سهیم بودند؛ چنان که پرسنل شهربانیهای همدان، ملایر، نهاوند و تویسرکان حقوق یک روز خود را در اختیار ستاد بازسازی و نوسازی قرار دادند (خبرگزاری ...، بولتن شم ۸۰، ص ۴). کارکنان استانداری همدان نیز دست به اقدام مشابهی زدند: «کارکنان استانداری همدان برای بازسازی مناطق جنگی یک تا هفت روز از حقوق خرداد سال جاری خویش را به حساب ۲۲۲ شهید رجایی واریز کردند. کمکهای اهدا شده جمعاً ۶۷ روز حقوق کارمندان است» (همان،... شم ۵۲، ص ۳).
با وجود کمکهای مردمی که به بازسازی و نوسازی سرپل ذهاب میشد، باز مشکلات مالی وجود داشت. در نامۀ مریخپور، معاون عمرانی استانداری وقت همدان به دبیرخانۀ شورای عالی بازسازی مناطق جنگی وزارت کشور به این موضوع اشاره شده است: «چون اعتبار لازم برای بازسازی شهر پل ذهاب به مراتب بیشتر از کمکهای مختلف مردم است، مقتضی است حداقل مبلغ پنجاه میلیون ریال علیالحساب برای تسریع در امر بازسازی شهر سرپل ذهاب در اختیار ستاد پشتیبانی بازسازی شهر پل ذهاب مستقر در استانداری همدان قرار گیرد» (کارنامۀ ستاد بازسازی...، ج ۱).
در یک جمعبندی نهایی در خصوص کار بازسازی و نوسازی روستاها و شهر سرپل ذهاب که با حضور اقشار مختلف مردم صورت گرفت، میتوان به گزارش ستاد بازسازی و نوسازی استان همدان که در پایان یک سال فعالیت در ۱۳۶۲ ش منعکس شده، اشاره کرد که البته با ارائۀ آمار تطبیقی قبل از جنگ و میزان خرابی منطقه به دست نیروهای عراقی همراه است؛ «در اوایل آذر ۱۳۶۱ ستاد ضمن آماربرداری دقیق از میزان خسارات وارده توسط مزدوران بعثی در طول دو سال جنگ تحمیلی به شهر و روستاهای منطقۀ سرپل ذهاب اقدام به احداث چهار باب دبستان دوکلاسی، یک انبار سوله، یک دهنۀ پل پانزدهمتری و احداث ساختمان و تأسیسات ستاد بازسازی، شخم زمینهای زراعتی و آمادۀ کشت کردن ۱۵۰۰ هکتار از اراضی مزروعی، انجام واکسیناسیون و توزیع داروهای پزشکی بین اهالی کردند و همچنین بازسازی و تعمیر چهار باب دبستان، یک باب مسجد و تعمیر شبکۀ برق چهار روستا و تأسیسات لولهکشی آب آشامیدنی ۶۵ واحد از منازل مسکونی شهر سرپل ذهاب نیز توسط بنیاد مسکن همدان در دست اجرا بود.»
طبق آمار آن زمان منطقۀ سرپل ذهاب دارای ۱۶۰ روستا بوده که از این تعداد سه روستا دارای جمعیت اندکی بودند و بقیه از سکنه خالی و در مجموع ۱۰۶ روستا به کلی ویران شده و ۸۱ روستا نیاز به پاکسازی مین داشتند و از منازل مسکونی روستاییان از مجموع ۴۵۱۸ واحد ۱۷۲۰ واحد به کلی ویران شده و ۷۱۶ واحد نیز خسارات زیادی دیده بود. قبل از شروع جنگ تحمیلی بیست روستا در این منطقه از آب آشامیدنی برخوردار بودند که به علت آلوده شدن منابع آب آنها استفاده از آب لولهکشی امکانپذیر نبود. همچنین قبل از جنگ تنها یازده روستا در سرپل ذهاب دارای شبکه برق بودند که از این تعداد شبکه برق سه روستا سالم مانده بود و در این زمان انجام لولهکشی ۲۸ روستا و برقرسانی به پنج روستا، مرمت راههای ارتباطی روستاها، بهرهبرداری از معادن، فعال کردن واحد بهداشت و درمان، دامپزشکی، ایجاد تعمیرگاه کشاورزی و ایجاد اردوگاه جهاد سازندگی در منطقه تهیه شده و برنامهریزی لازم صورت گرفت.
«در ۲۹ فروردین ۱۳۶۲ در زمینه بازسازی شهر سرپل ذهاب خبر میرسد که تا این زمان ده روستا کاملاً بازسازی و منازل مسکونی پانزده روستا نیز مرمت و نوسازی شده است. همچنین در ۱۷ خرداد ۱۳۶۲ به دست جهاد سازندگی استان همدان خبر از بازسازی و نوسازی شانزده باب حمام بهداشتی، شش پروژه آبرسانی، عملیات اجرایی شش دبستان بازسازی و انجام تعمیرات هفت دبستان و نیز تکمیل یک مسجد، احداث یک پل بتنی بیستمتری، مرمت و بازسازی هفت کیلومتر راه خاکی، مرمت ۳۳ کیلومتر و احداث هفده کیلومتر راه روستایی دیگر و همچنین عملیات تکمیل لولهکشی یک بیمارستان و کانالکشی پنج روستا را به سرانجام برساند و نیز در حاشیۀ کارهای اصلی، جهاد سازندگی اقدام به کشت ۷۱۰ هکتار از اراضی منطقه و واکسیناسیون ۵۱۰ هزار رأس دام و نیز توزیع یک تن تفاله چغندرقند بین دامداران منطقه کرد. کار بازسازی پس از یک سال فعالیت و تشکیل ستاد بازسازی شهر سرپل ذهاب در استان همدان عبارت بود از بازسازی و نوسازی ۵۶۴ واحد مسکونی تجاری و نگهداری دام در ۲۴ روستای منطقه و همچنین شانزده هزار متر مکعب شن و ماس و سنگ لاشه، ۱۳۷۰۰ کیسه سیمان و گچ، صدها هزار قالب آجر، ۱۵۸۰ تن سنگ مالون، ۵۱۷ تن آهک و ۲۳ هزار عدد تیر چوب و تخته و با کمک ۴۶۵۵ نفر
نیروی انسانی و نیز با خودیاری ۷۳۸۰ نفر از اهالی منطقه در اجرای طرحهای یاد شده صرف شده است» (مؤمن، ص ۹۰).
مآخذ: اداره کل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان همدان، آرشیو، کارنامۀ ستاد بازسازی مناطق جنگزدۀ استان همدان در سرپل ذهاب، جلد ۱، شم بازیابی ۷۰۰۱۱۰۰۰۷۵؛ چیتسازان، محمدصادق (مسئول بازسازی شهر سرپل ذهاب)، مصاحبه با مؤلف، ۱۷ شهریور ۱۳۸۹؛ خادمی، فرهاد (مسئول کارگاه شن و ماسۀ بنیاد مسکن انقلاب اسلامی همدان در سرپل ذهاب) مصاحبه با مؤلف، ۲۰ مرداد ۱۳۸۹؛ خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران مرکز همدان، بولتن شم ۸۰ و ۸۵، ۱۳۶۱؛ روزنامۀ جمهوری اسلامی ایران، شمارههای ۸۸۸، ۸۹۳ و ۸۹۷؛ روزنامۀ کیهان، شمارۀ ۱۱۶۴۵، ص ۸؛ قهرمانی، مرتضی (از نیروهای داوطلب استان در بازسازی شهر)، مصاحبه با مؤلف، ۱۷ شهریور ۱۳۸۹؛ مؤمن ابوالفتح، رمضان در کوشک، بنیاد حفظ آثار و ارزشهای دفاع مقدس استان همدان، همدان، ۱۳۹۳ ش.
/ابوالفتح مؤمن/